سنجش کلاله

آزمون های آزمایشی سنجش

سنجش کلاله

آزمون های آزمایشی سنجش

کلاس کنکور وتقویتی وآزمونهای آزمایشی سنجش -انتخاب رشته کنکور

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

شرح زندگی کاشف داروی ضد سرطان 'سیستانین' از زبان خودش

sanjesh kalaleh | دوشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۳۰ ب.ظ




پروفسور رضا شیخ نژاد یکی از افتخارات بزرگ سیستان و ایران در نوشتاری که برای نشریه نی زار ارسال نموده است از زندگی پر افت و خیز خود می گوید و رسانه نی زار برای اولین بار زندگینامه ایشان را برای مطالعه خوانندگان خود قرار می دهد.
رضا شیخ نژاد پژوهشگر ایرانی، دکتری بیوشیمی از دانشگاه ایالتی جورجیا، فوق دکتری فیزیولوژی سلولی از دانشکده پزشکی دانشگاه ایالتی وین (دیترویت میشیگان)، فعالیت حرفه ای خود را در زمینه بیولوژی مولکولی سرطان در بنیاد تحقیقات سرطان میشیگان (انستیتو سرطان کارمانوس) آغاز کرد.
زندگینامه پروفسور شیخ نژاد:
گاهی زخمۀ ساز نوازنده ها، یا آواز ناگهانی پرندگان، تو را با خود به دور دست ها می برد؛ به جایی یا چیزی که اصلا قرار نبود به آن بیندیشی؛ به خاطره های دور از کودکی، یا طعم تجربه هایی در بزرگسالی. درست مثل داستان زندگی من...
داستانی که نه از آمریکای شمالی شروع می شود و نه در خاطرات خیابان های پر پیچ و تاب تهران توقف میکند. خیلی وقت است که آسمان همه جا را یک رنگ می بینم، اما برای من آبی همۀ آسمان ها از مرکز سیستان و بلوچستان، زاهدان آغاز شد.
درخانه ای از خشت و گِل به دنیا آمدم. خانه ای مثل باقی خانه های محله ی ما. اولین فرزند خانواده بودم. در آن روزگار کودکان بسیاری به دلیل سرخچه و دیگر بیماریهای اطفال به دوران بلوغ نمی رسیدند، و به این دلیل پدر و مادر نگران بقای من بودند. چهارساله بودم که سرخچه سراغ من هم آمد؛ داغ و عرق کرده. این یکی از دورترین خاطرات کودکی من است.
دور از انتظار پدر، مادر و حتی تنها پزشک زابل دکتر پسیان، زنده ماندم تا بالیدنم را ببینند.
پدرم ژاندرام بود. خواندن و نوشتن نمی دانست. درآمدش به قدر پوشاندن تن مان بود و چند قرص نان در سفره. اما من آن زمان هیچ کدامشان را درک نمیکردم. راضی بودم و خوشبخت. دنیا همانقدر بزرگ بود که می دیدیم و همانقدر پیچیده که میفهمیدیم.
بعدها وقتی در کلاس اول دو بخشی بودن مسواک و حوله را هجی میکردم، دریافتم که چیزهایی هم هست که ما از داشتن آنها محرومیم. دانستم که به این نداشتن ها فقر می گویند؛ چیزی که ما زیاد داشتیم اما آزارمان نمی داد. فقر در کنار ما بود، ولی مثل قبای تنمان به آن عادت کرده بودیم. البته مثل اغلب اهالی این سرزمین رنجدیده، دور افتاده و محروم...
شغل پدر، ما را ناگاه و بی خبر با خود می برد. هنوز دست به گردن رفیقی نشده، بار و بنه می بستیم، برای روستا یا شهری دیگر. تنهایی یار و همراه صمیمی من بود و بیابانهای سیستان و بلوچستان آموزگار صبوری که بسیار از او صبر و پایداری آموختم.
هنوز خاطرۀ بیایانهای دهپابید در ذهنم کاملا روشن است. دشت به دشت و افق تا افق بیابان بود با نقطه های سیاهی در دوردست. چیزی که مرا به رفتن فرامی خواند. پیمودن و کشف نقطه های سیاه در دور دست بود.
حالا که بر میگردم به نه سالگی و به خاطرۀ آن روز جمعه و نقطه ی سیاهی فکر میکنم که پس از پیمودن چند کیلومتر معلوم شد تک درخت انجیری بود در بیابانی بی آب و علف، انگار همیشه چیزی مرا به سوی خود فرا می خواند؛ دعوتی برای کشف ناشناخته ها. سوم ابتدایی را که در دهپابید تمام کردم، پدر بازنشسته شد و به زاهدان برگشتیم؛ به همان خانه ای که در آن متولد شدم.
دبیرستان را با رؤیای معلم شدن سپری کردم. در تصوراتم، خود را در قامت یک معلم در میان دانش آموزان، با کت و شلواری آراسته، کراوات و کفش چرمی خردلی رنگ می دیدم، که داشتنش از زمانی که آن را در پای معلم کلاس دوم ابتدایی، آقای غنی دیدم، آرزوی من بود. رؤیایی که خیلی هم دور از دسترس نبود. وقتی دیپلم گرفتم هیاهوی کنکور دادن و دانشگاه رفتن مرا هم به هیجان آورد. اما شرکت در کنکور و رفتن به دانشگاه که فقط در کلان شهرها وجود داشت، سرمایه ای میخواست که بادرآمد یک سرجوخه ی بازنشسته ممکن نبود.
وقتی زمان کنکور رسید، اسب رؤیاهای بسیاری از دانش آموزان هی شد، ولی من نمی دانستم اینبار باید چه سمتی را نشانه بگیرم. آیا باز هم میتوانستم از سر عادت به سوی ناشناخته ها بروم یا نه؟
مادرم به هر ترفندی که ممکن بود 50 تومان هزینۀ ثبت نام کنکور سراسری و 80 تومان ثبت نام کنکور دانشگاه شیراز را مهیا کرد تنها برای این که به خود و دوستانم ثابت کنم که من هم میتوانستم اگر امکانات مالی فراهم بود. اما نتیجه ها که آمد، انتخاب سخت تر شد. کشاورزی دانشگاه شیراز انتخاب اولم بود و زیست شناسی دانشسرایعالی تهران انتخاب دوم که پذیرفته شدم. دانشگاه شیراز هزینهاش سنگین بود، 2000 هزار تومان شهریه و هزینه ی زندگی که حداقل 300 الی 400 تومان برآورد میشد. ولی راه دانشسرایعالی با دادن تعهد دبیری و گرفتن اندک کمک هزینه ی تحصیلی هموارتر بود.
دانشسرایعالی را انتخاب کردم؛ اما هنوز هزینه ی سفر و اقامت در تهران تا دریافت اولین کمک هزینه، برای ما معضل بزرگی بود. مادرم پول نقد موجود برای مخارج خانه را که قبلا برای ثبت نام کنکور داده بود؛ آن چه از مال دنیا داشت، گردنبندی بود که به 300 تومان فروخت تا هزینه ی سفرم به تهران فراهم شود.
تهران، شهری عجیب، تو در تو، مبهم و راز آلود. شهری که تا دیروز همان نقطه ی سیاه و اسرار آمیزی بود در دوردستهای ذهن من؛ و حالا درخت انجیری شده بود که کودکانه دوست داشتم از شاخه هایش بالا رفته تا میوهاش را بچینم. اما آنچه مرا به دانشسرایعالی کشانده بود، امید به گرفتن کمک هزینۀ تحصیلی، ماهی 120 تومان بود.
قرعه به نام من افتاد تا زندگی روی آسودگی را بنماید. اما خوب میدانستم هیچ چیز در این جهان اتفاقی نیست. سرنوشت دیگری انتظار مرا می کشد. چهار سال دوره ی کارشناسی را به پایان رساندم و خدمت سربازی را هم ابتدا شش ماه در تبریز و بقیه را در تهران گذراندم. سرانجام رویای کودکی به حقیقت پیوسته بود. افسر وظیفه بودم با 2000 تومان حقوق ماهیانه که حالا میتوانستم حداقل گردنبند مادر را جبران کنم.
سربازی دورۀ خوبی بود برای تغییر کردن، بزرگ شدن و بزرگتر دیدن. برای انداختن طبل بزرگ زیر پای چپ و گام برداشتن با ریتم تازه ای. تحقق زود هنگام اولین رؤیای جوانی ام معلمی، مرا بر آن داشت که بزرگتر فکر کنم. هرچند شغل معلمی را بسیار دوست داشتم و به یقین میتوانستم به زندگی خودم و خانواده اندکی سر و سامان بدهم؛ اما به افق های دیگری اندیشیدم. چیزی در آن سوی افق ذهنم را به خود مشغول کرده بود.
سفر به ینگه دنیا (آمریکا) آغاز تجربۀ نویی بود از فرهنگ، زبان، علم و زندگی. درک دنیای مردمان سرزمینی دیگر با آرزوها، افقها و ناشناخته های جدید. تحصیلم را در ایالت کارولینای شمالی آغاز کردم. پس از دوره ی شش ماهه ی زبان وارد دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی شدم. بورسیه ی بودم و هزینه ی تحصیل و زندگی بر عهدۀ دانشگاه بلوچستان بود. اما پس از دو ترم تحصیل، با پیروزی انقلاب اسلامی، شرایط تغییر کرد. دامنۀ موج تغییرات به ما هم رسید. طی نامه ای که از دانشگاه دریافت کردم، بورسیۀ همۀ دانشجویان خارج از کشور تا اطلاع ثانوی قطع شد و بار دیگر زندگی روی سختش را به من نشان داد. اما چند ماهی با کار در پمپ بنزین، روی پای خود ایستادم تا توانستم از دانشگاه دیگری در همان ایالت پذیرش همراه با کمک هزینه ی تحصیلی دریافت کنم.
با پایان دورۀ فوق لیسانس، طبق تعهد اخلاقی که داده بودم برای بازگشت به ایران منتظر دستور دانشگاه شدم اما به نامه ام پاسخی داده نشد. به گذشته ام که فکر میکردم: پدر، مادر، سرخچه، زابل، خاش، دهپابید، زاهدان، دبیرستان، کنکور، لیسانس و فوق لیسانس، همه نشان از موفقیت بود و میتوانستم با سربلندی برگردم. اما از طرفی احساس میکردم هنوز در نیمۀ راهم و باید راهی را که آغاز کرده ام تا پایان، که گرفتن دکترا بود، ادامه دهم. به دلیل نگرفتن جواب از ایران برای گرفتن دکترا در رشته بیوشمی، به دانشگاه ایالتی جورجیا در شهر آتنز رفتم. در این دوره افت و خیز چندانی نبود. با داشتن کمک هزینه ی تحصیلی قابل ملاحظه ای بابت تحقیقات، این دوره هم با موفقیت به پایان رسید و سرانجام موفق به دریافت درجه ی دکترا شدم. پس از پایان این دوره هم دانشگاه بلوچستان به نامه ام پاسخ نداد که به ایران برگردم.
شاید کوچ کردن از دیاری به دیاری دیگر هم سرنوشتی بود که از پدرم به ارث برده بودم. پسرم هنوز پنج ساله و پیش دبستانی بود که از ایالت جورجیا به میشیگان کوچ کردم تا دو سال دوره ی فوق دکترا در زمینه ی فیزیولوژی سلولی را بگذرانم. در این دوره موفق به کشف پروتئین مهمی شدم که بودجه تحقیقاتی کلانی از بنیاد ملی علوم آمریکا را به خود اختصاص داد. این تجربه و مقالاتی که به چاپ رسید نظر بنیاد تحقیقات سرطان میشیگان را جلب کرد و به این دلیل پیشنهاد کار در این مرکز را دریافت کردم. تحقیق در زمینه ی سرطان بسیار وسوسه انگیز بود.
مدتی طول کشید تا دریابم که موفقیت همیشه لباس زیبا به تن نمی کند. گاهی تلخ می نماید و بعد شیرین جلوه میکند. سرطان انگار نقطه ی سیاه دیگری بود که این گونه و در این زمان خودش را به من نمایاند. موضوع مهمی که انگار همۀ این سالها ذهنم به آن خیره بود و چشمم مثل همیشه خیره به دور دستها، ناشناختهای خودش را نمایانده بود و حالا نوبت من بود که در تعقیب آن قدم در راه تازه بگذارم و احیانا درخت انجیر دیگری را کشف کنم. راستی چرا درخت انجیر؟ و چرا اولین کشف من در بیابانهای اطراف دهپابید، درخت انجیر بود؛ آن هم فقط یک تک درخت در بیابانی بی آب و علف؟ این هم رازی است که نیاز به کشف مجدد دارد. سرطان، این بیماری اسرارآمیز شاید بزرگترین معضل تاریخ بشر باشد که قرنهاست دانشمندان، از رازی و ابن سینا گرفته تا دانشمندان بزرگ معاصر، همه را به چالش کشانده است.
این خاطره را دوست دارم چرا که ناخودآگاه به پسرم پاسخ داده بودم. من و پسر ده ساله ام داوود در مرکز تحقیقات سرطان میشیگان، با هم مختصر گفتگویی داشتیم بی آن که اگاهانه بدانیم چه میگوییم. خاطره ی این گفت و شنود را دوست دارم چون در جمله ی پسرم احساس غروری کودکانه ولی همزمان قهرمانانه ای می یافتم. 'پدر، میخواهم تو داروی سرطان را پیدا کنی'.حسی از جنس احساس کودکانه من نسبت به پدرم، ژاندارمی که شب و روز مراقب بود دزدی یا قاتلی به خانه ی کسی نزند. حالا من آن ژاندارمی بودم که باید مراقب باشد تا سرطان، این دزد جان و قاتل نابکار به خانۀ کسی نزند.
چند سالی گذشت و من در این مدت بارها به قولی که به پسرم داده بودم فکر می کردم. عذاب وجدان داشتم که باید به قولم عمل کنم. حالا که من قهرمان آرزوهای او هستم نباید نا امیدش کنم. به این دلیل با جدیت بیشتر به بیماری سرطان فکر کردم و در شناخت آن کوشیدم. سعی کردم با شناخت کامل علم روز در این زمینه راه حلی پیدا کنم.
شبها را با رویای کشفی تازه صبح میکردم و روزها را با هیجان آزمایش های مختلف به شب می رساندم. خیال موفقیت و تصویر چهره های رنجور بیماران همیشه با من بود. خستگی را ندیده می گرفتم و این گونه روزها و ماه ها گذشت تا بالاخره سرنخی پیدا شد و آزمایشها را با هیجان وصف ناپذیری آغاز کردم. دوست داشتم روز موعود که نتایج کار کامل میشد، طعم پیروزی و یا تلخی شکست را بچشم. شکست یا پیروزی؟
نتیجه ی اولین آزمایش هیجان انگیز بود به طوری که در پوستم نمی گنجیدم. اما پس از فروکش کردن هیجانات اولیه متوجه شدم که رسیدن به مقصد نهایی کار بسیار دشواری بود، کاری که از یک نفر ساخته نبود.
در آن زمان هزینۀ یک دارو از شروع تحقیق تا زمان ورود به بازار 400 میلیون دلار بود (امروزه طبق برآورد دو سال قبل، این هزینه به یک و نیم میلیارد دلار رسیده است). از آنجا که این ایده سالها جلوتر از علم روز بود مرکز تحقیقات ارزش آن را درک نکرد که سرمایه گذاری کند اما سالها بعد که متوجه اهمیت قضیه شدند، حسرت خوردند. اما از آنجا که من به درستی این ایده ایمان داشتم، با سرمایۀ شخصی و گرفتن مقدار زیادی قرض از دوستان و آشنایان توانستم کار را اندکی پیش برده و اختراع را به ثبت برسانم. پس از ثبت اختراع تصمیم گرفتم که این فناوری نوین را به ایران منتقل کنم تا از این راه به مملکت و مردم وطنم خدمتی کرده باشم. فکر میکردم از چنین پروژهای استقبالی شایان خواهد شد. اما پس از مدتی گفتگو با چند مرکز دانشگاهی، حداکثر پیشنهادی که برای انجام این تحقیق دریافت کردم، 100 میلیون تومان بود. تقصیری هم نداشتند چون چنین پروژهای با این وسعت در سیستم تحقیقاتی ما قابل تعریف نبود. از طرفی باور کردنش هم برای بسیاری از هموطنان راحت نبود. مگر میشود کسی که دیپلم از زاهدان دارد و لیسانس از دانشسرایعالی چنین ادعایی در سطح جهانی داشته باشد در حالی که بزرگترین دانشمندان شرکتهای بزرگ دارویی دنیا، انستیتوی ملی سرطان آمریکا و دانشگاههای بزرگی مثل هاروارد چنین موفقیتی نداشتهاند؟ وقتی مطمئن شدم انجام این کار در ایران ممکن نیست، ناچار به آمریکا بازگشتم. حالا خودم نقطهی سیاهی بودم که باید خود را کشف میکردم.
در آمریکا، پس از یک سال تلاش بی وقفه موفق شدم توجه یک شرکت کوچک سرمایه گذاری را به این پروژه جلب کنم. قرار داد را با عجله بدون مشورت با وکیل حقوقی امضا کردم. غافل از این که تبصره های ناعادلانه ای در قرارداد گنجانده بودند که ضررهای مالی زیادی را میتوانست تحمیل کند و دست آنها را برای فسخ قرارداد باز گذاشته بود. در حالی که پس توقف چند ماهه و فسخ قرارداد من کار را با سرمایه ای بیشتر ادامه دادند.
تحمل این شکست سخت تر از مشکلات قبلی بود. البته بی تجربگی من و اعتماد به قولهایی که داده بودند، دلیل اصلی این شکست بود. احساس میکردم که دیگر توان بلند شدن و از صفر شروع کردن را ندارم. گاهی آرزو میکردم کاش هرگز چنین کشف و اختراعی صورت نمیگرفت تا مثل دیگر همکاران روی پروژههای معمولی کار و در آرامش زندگی میکردم. خسته و افسرده، مدام به این فکر میکردم که کاش چنین میکردم و یا کاش چنان میشد. شرکت البته با سرمایه ی چند میلیون دلاری کار را دنبال میکرد و نتایج شگفت انگیزی به دست می آمد.
احساس میکردم زندگی و عمرم را روی یک آرزو قمار و باخته بودم. در حالی که گروهی با قراردادهای ناعادلانه آن چه را متعلق به من بود، تصاحب کرده بودند. احساس میکردم پاره ای از وجودم به یغما رفته بود. دو سال پس از فسخ قرار داد، برای ثبت اختراعات در کشورهای دیگر نیاز به موافقت و امضای من بود که زیر بار نرفتم تا کار به دادگاه کشید. از آنجا که هزینه وکیل بسیار زیاد بود و من هم پولی در بساط نداشتم، خودم در برابر سه وکیل شرکت از خودم دفاع کردم. در این کشمکش، نکته مهمی را به اثبات رساندم و به این دلیل شرکت پیشنهاد کرد تا برای رسیدن به توافقی جدید مذاکره کنیم. بی تجربگی بار دیگر باعث شد به حق واقعی خود نرسم. اما به هر حال توافق شد و پس از آن من سعی کردم همه ی این اتفاقات ناخوشایند را فراموش کرده، به فال نیک بگیرم و با قدرت و اعتماد به نفس بیشتری به تلاش خود ادامه دهم.
من توانستم این نکته را به خوبی به خود بقبولانم که تلاش آنها برای به ثمر رساندن طرحی که حاصل یک عمر تحصیل و تحقیق و تلاش بود، برای من بسیار ارزشمند است. ارزش معنوی این که دارویی جان بیماری را نجات دهد بیش از همه ثروتهای دنیاست. این تفکر جان تازهای به من بخشید و سعی کردم با فراموش کردن همه بی عدالتیها، رابطهی دوستانهای با افراد این شرکت داشته باشم و بارها از تلاش آنها قدردانی کردم.
زمان کمک کرد تا احساس شکست به احساس مثبتی تبدیل شود. پیشرفت و موفقیت این شرکت اعتماد بنفس را بیش از پیش به من برگرداند. این که توانسته بودم با چند سال تحقیق، تحقیقات بیش از نیم قرن دانشمندان دنیا را به چالش بکشم، احساس فوق العاده ای بود. در دو سه سال اخیر بسیاری از بیمارانی که با بهترین داروهای نیم قرن اخیر آمریکا درمان نشده بودند، سرطان شان برگشته بود و دیگر به هیچ دارویی پاسخ نمیداد، با داروی من درمان شدند، به طوری که سرطان شان محو شد. این نتایج در پنجاه و پنجمین کنگره خون آمریکا توسط پزشکانی که دارو را به بیمار تزریق کردند، گزارش شده است. احساسی بهتر از این با هیچ ثروتی قابل مقایسه نیست.
من به این حقیقت رسیدم که اگر رؤیای معلمی، درس خواندن در آمریکا، پژوهش، تحقیق و بالاخره رؤیای شکست سرطان همه و همه توانسته بود تحقق پیدا کند، پس چرا باز هم برای تحقق ایدۀها و آرزوهای بهتر و بیشتر تلاش نکنم. از سختیها و دردهای گذشته ی بریدم و با اتکا به تجربیات خوب گذشته و با توکل به خدایی که همیشه همراه، حامی و نظاره گر بوده است قدم در راه تازه ای نهادم. این بار با افکار تازه، تجربه ی علمی گذشته برای ادای دین به ایران برگشتم تا دنباله ی کارهای تحقیقاتی را در مملکت خودم ادامه دهم. این زمان تحقیقات در ایران از اهمیت بیشتری نسبت به گذشته بر خوردار بود. برخوردها اندکی جدی تر و صمیمانه تر از قبل شده بود. اما هنوز هم نتیجه ی بسیاری از جلسه های پی در پی با مسئولان محترم و دست اندرکاران، وعده هایی بود که کمتر عملی میشد.
بالاخره کار در تهران آغاز شد. با همۀ مشکلات، بد قولی ها، مشکلات تحریم، کارشکنی ها و اتفاقات ریز و درشتی که در تمام 7 سال گذشته همراه ما بود، یاد گرفتم صبور و امیدوار باشم و از موانع عبور کنم. حالا با گذر از همۀ این سختیها امروز به نتایج مهمی دست یافتهایم؛ اختراع تکنولوژی بهتری برای تولید داروهای مؤثرتر و ارزشمندتر، حاصل ایستادگی و تلاش بی وقفه است برای هدفی مقدس. یاد گرفتم که هیچ تلاشی بیهوده نیست.
نام داروی جدید را سیستانین گذاشته ام، به یاد پدر، مادر، اجداد و بیابانهای خشک سرزمینی که همیشه دوست خواهم داشت. ساخت داروی سیستانین از اول شهریور 1394، در شرکت دانش بنیان 'اوشیدا نوین دارو' با حمایت دولت آغاز شده است تا مراحل اولیه تحقیقاتی را طی کند. امیدوارم که سال آینده فاز بالینی این دارو آغاز شود و سعی کنیم که زودتر از داروی قبلی (آمریکا)، این دارو وارد بازار ایران و سپس به عنوان یک فرآوردهی صد در صد ایرانی وارد بازار دارویی دنیا شود. این دارو مهمترین داروی ضد سرطان و مورد استفاده بیش از 4 میلیون بیمار سرطانی در دنیا است که در 20 سال گذشته هیچ شرکتی در دنیا قادر به ساخت آن نبوده است.
امروز پس از گذشت بیش از نیم قرن، در میان هموطنانم در تهران اما تنها زندگی میکنم. تنهایی که از کودکی با من همراه بوده ولی گهگاهی دوستان و آشنایان میان من و تنهای ام قرار میگیرند. نه فقط تنهایی، بلکه هیچ چیزی در زندگی ام تغییر چندانی نکرده است،
همچنان دوست دارم که ساده زندگی کنم. حالا همه ی دلخوشی ام چیدن میوه از درختی است که سالها پرورانده ام. میوهای که امیدوارم کام همه را شیرین کند.


  • sanjesh kalaleh

پس از کنکور؛ «باید» ها و «نباید» ها

sanjesh kalaleh | يكشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۲ ب.ظ

دوران کنکور معمولاً یکى از پر تنش‌ترین دوران‌های زندگى است. مطمیناً به خاطر سپردن حجم زیادى از اطلاعات و گوشزد مداوم اطرافیان در مورد مهم بودن این آزمون و تاثیر آن بر آینده شما، استرس زیادى را به شما وارد کرده است.  حال که این آزمون را پشت سر گذاشته‌اید، بدانید دورانى که باید منتظر نتایج بمانید نیز خود دورانى پر استرس محسوب می‌شود؛ بخصوص اگر ندانید که نتایج این آزمون چه خواهد شد، و تا مشخص شدن نتایج، احساس بلاتکلیفى خواهید داشت؛ اما باید بدانید که مهم نیست کنکور را چگونه پشت سر گذاشته‌اید، و در این مقطع، استرس هیچ کمکى به شما نمی‌کند؛ البته حرف زدن در این مورد، بسیار آسان‌تر از عمل کردن به آن است. برخى از شما ممکن است در زمانی که منتظر نتایج اولیه آزمون سراسری هستید، مرحله بعدى را در ذهن خود برنامه‌ریزى کرده باشید، ولى برخى هنوز برنامه خاصى را براى بعد از آزمون سراسری خود نریخته‌اند. به هر حال، واقعیت این است که در نهایت همه باید منتظر نتایج کنکور شوید. اگر شما هم جز آن دسته افرادى هستید که بعد از کنکور همچنان استرس دارند، نگران نباشید! در اینجا راهکارهایى را خواهیم گفت تا در این دوران از استرستان کاسته شود.  
- برخى از افراد، از اینکه بلافاصله با دوستانشان در مورد آزمون سراسری و سؤالات آن صحبت کنند آرام می‌شوند. صحبت در مورد اینکه چه سؤالاتى را درست پاسخ داده و چند درصد اشتباه داشته‌اید و مقایسه خود با دوستانتان، کاری است اشتباه؛ مخصوصاً در مورد آزمونی مانند کنکور که نتایج آن را نمی‌توان به این راحتى حدس زد و یا خود را با دیگران مقایسه کرد. انجام این کار، تنها موجب افزایش بی‌مورد استرس در شما شده و بدون اینکه از نتیجه امتحان خود مطمین باشید، باعث می‌شود که خود را دچار ناراحتى و دلهره کنید. به خاطر داشته باشید که همواره بعد از یک آزمون پر استرس، مغز شما قادر به فکر کردن به صورت منطقى و درست نیست و احتمالاً شما بلافاصله بعد از امتحان، احساس خواهید کرد که عملکردى بسیار بدتر از عملکرد واقعى خود داشته‌اید. به خود فرصت دهید و صبر کنید تا آرام شوید و بعد نتایج آزمون را با خود بررسى کنید. 
- حتى اگر پاسخ صحیح سؤالات را هم بررسی کرده باشید، مطمیناً نمی‌توانید نتیجه اصلى را درست همان طور که هست پیش بینى کنید. همچنین اگر هم مطمین باشید که نتیجه دلخواه خود را نخواهید گرفت، باید به خاطر داشته باشید که همواره انتخاب‌هاى دیگرى هم به غیر از آنچه ایده آل شماست وجود دارد، و بهتر است که همه انتخاب‌ها و گزینه‌هاى موجود را در نظر بگیرید تا بتوانید بعد از مشخص شدن نتایج،  بهترین تصمیم را بگیرید. این فکر اشتباه را که فقط یک انتخاب یا یک رشته خاص می‌تواند موجب موفقیت شما شود، از خود دور کنید.
- به فعالیت و ورزش بپردازید. ممکن است که درست بعد از کنکور، چندان حس و حال اینکه یک ورزش جدى را شروع کنید نداشته باشید، ولى می‌توانید ورزشى متعادل را آغاز کنید؛ بخصوص که بسیارى از کنکوری‌ها در سال آخر تحصیلى خود و قبل از کنکور، از ورزش کردن غافل می‌شوند. ورزش به شما آرامش می‌دهد، در بدن شما آندورفین ایجاد کرده و مانند یک مسکن طبیعى عمل می‌کند. سعى کنید که ورزش‌هاى پر تحرک و هوازى، مانند دویدن، شنا، دوچرخه سوارى و حتى تند راه رفتن را امتحان کنید. ورزش، نه تنها از استرس شما می‌کاهد، بلکه وضعیت خوابتان را نیز بهتر کرده و بر حال عمومى شما نیز تاثیر بسیار مثبتى می‌گذارد. اگر از ورزش کردن روزانه به طور مستمر تنبلی‌تان می‌آید، از برنامه ورزشى چند روز در هفته آغاز کنید.    
 - فعالیت‌هایى را که به آن علاقه‌مند هستید دوباره از سر بگیرید. بسیارى از کنکوری‌ها در سال آخر قبل از کنکور، فعالیت‌هاى خارج برنامه و تفریحى خود را به دلیل حجم درسى بالا کنار می‌گذارند. صرف نظر از نتیجه آزمون سراسری، اکنون وقت آن است که به دلیل درس خواندن‌ها و تلاش‌هایى که براى این آزمون کرده‌اید، خود را تشویق کرده و از  اوقات فراغت خود لذت ببرید و به انجام فعالیت‌هایى که به آنها علاقه‌مندید بپردازید. اکنون بهترین فرصت است تا هنر، موسیقى، نقاشى و هر فعالیت مفیدى را که از انجام آن لذت می‌برید،  دنبال کنید. 
- کارى انجام دهید که شما را بخنداند. فیلم کمدى تماشا کنید و با کسانی که به شما انرژى مثبت می‌دهند معاشرت کنید و این گونه از فشار درسى که در سال‌هاى اخیر روى شما بوده است، دور شوید. مطالعات نشان داده است که احساسات هم درست مانند یک بیمارى ویروسى می‌توانند منتقل شوند. اگر با کسانى باشید که همواره از نتایج امتحان اضطراب دارند و مدام درباره آن صحبت می‌کنند، شما هم به آرامش نخواهید رسید. 
- از نشخوار افکار خود بپرهیزید. نشخوار کردن افکار، یک چرخه معیوب است که باعث می‌شود شما مدام به یک موضوع خاص فکر کنید؛ بدون اینکه موضوع جدیدى براى اضافه کردن به افکارتان وجود داشته باشد. این حالت بعد از امتحان زیاد اتفاق می‌افتد؛ ولى باید به خاطر داشته باشید که نگرانى درباره موضوعى که در مورد آن دیگر کارى از دست شما ساخته نیست، نه تنها تاثیر مثبتى نخواهد داشت، بلکه استرس شما را بیشتر خواهد کرد. روش‌هایى براى مقابله با این چرخه معیوب وجود دارند: اول اینکه به جاى تکرار افکار بیهوده، به دنبال راه حل باشید. نگران بودن در مورد نتایج بد امتحان که گذشته است، هیچ چیز را در مورد آن تغییر نمی‌دهد، ولى می‌تواند روى عملکرد شما در آینده تاثیر بگذارد. سعى کنید دلایلى را که موجب شده‌اند شما به نتیجه دلخواه خود نرسید پیدا کرده و در آینده از آنها درس بگیرید. انجام این کار، عملکرد شما را در آینده مثبت خواهد کرد. دوم اینکه سعى کنید بفهمید که از چه چیزى نگرانید. معمولاً بخشى از استرس امتحان مربوط به مسایل بعد از امتحان است. اینکه دیگران در مورد شما چه فکر می‌کنند و چگونه در مورد شما قضاوت می‌کنند یا چه انتظاراتى از شما دارند، ممکن است که شما را نگران کند. فهمیدن دلیل واقعى نگرانی‌تان می‌تواند به شما کمک کند تا بتوانید با چنین مسایلى راحت‌تر کنار بیایید، و در آخر، یک بازه زمانى ٢٠ تا ٣٠ دقیقه‌اى را براى "نگران بودن" خود تعیین کنید. انجام این امور به شما کمک می‌کند تا به جاى نادیده گرفتن نگرانی‌هایتان، تنها در این بازه زمانى که مشخص کرده‌اید نگران باشید. زمان بگیرید و با تمام شدن وقتِ "نگرانى"، شروع به پرورش افکار مثبت در ذهنتان کنید. 
- زمان دقیق اعلام نتایج را به خاطر بسپارید. این موضوع به شما کمک می‌کند تا به جاى نگرانی‌هاى هر روزه، تا زمانی که نتایج مشخص شوند، از استرس و اضطراب دور باشید. 
- به خودتان در رسیدن به اهدافتان کمک کنید. اگر در این مقطع، مهم‌ترین افکارتان این است که بعد از گرفتن نتایج چه تصمیمى باید بگیرید، اکنون بهترین زمان است که می‌توانید براى رسیدن به تصمیم درست به خود کمک کنید. اول از همه از خود بپرسید که "من به طور ذاتى در انجام چه کارهایى ماهر هستم؟" "از انجام چه کارهایى بیشتر لذت می‌برم؟" شاید حتى در مدتى که مشغول آماده شدن براى کنکور بوده‌اید، فرصت کافى براى فکر کردن به این موضوعات را نداشته‌اید، و اکنون فرصتى است تا مسیرها و اهداف احتمالى زندگى خود را مشخص کنید، و البته این تصمیمات در طول زمان ممکن است که تغییر کنند؛ ولى به طور قطع، اولین قدم، همین مشخص کردن هدف و مسیر خواهد بود. 
- بر اساس نتایجى که ممکن است از آزمون سراسری‌تان بگیرید، در ذهن خود برای گرفتن چندین تصمیم و دست زدن به چند انتخاب برنامه‌ریزى کنید. برنامه اولیه را براى زمانى بریزید که نتیجه کنکور به همان خوبى یا حتى بهتر از آنچه فکر می‌کردید، شود. تصمیم دوم خود را براى زمانى بگیرید و هدف‌گذارى کنید که نتیجه، بدتر از انتظار شما شود، ولى هنوز براى شما بدترین حالت ممکن نیست، و برنامه ریزى سوم را براى زمانى به طور آماده در دست داشته باشید که احتمال دارد بدترین نتیجه ممکن را از کنکور بگیرید. در مورد این برنامه‌ها با خانواده خود و اطرافیان و نزدیکانتان نیز صحبت کنید تا در گرفتن تصمیمات درست، آن هم در چنین دوران پر استرسى، به شما کمک کنند. این برنامه‌ریزی‌ها استرس شما را به میزان زیادى کم کرده و به شما کمک می‌کنند تا خود را براى رویارویی با هر نتیجه‌اى آماده کنید، و حتى در بدترین حالت ممکن، بتوانید بر خودتان مسلط شده و یک تصمیم درست و منطقى بگیرید.  
- همواره به خود یاد آورى کنید که شما تنها می‌توانستید تا همین جا هر آنچه را که از دستتان بر می‌آمد براى گرفتن بهترین نتیجه در کنکور انجام دهید و از این به بعد دیگر نتیجه این آزمون در کنترل شما نیست و شما در مورد نتیجه آن کارى نمی‌توانید انجام دهید. فکر کردن به «اما» ها و «اگر» ها، تنها وقت شما را تلف خواهد کرد. از سرزنش کردن خود دست بکشید و خود را از فکر و خیال بی‌مورد خلاص کنید. گذشته را کنار گذاشته و به آینده فکر کنید. 
- و بالاخره مهم­ترین کاری که می توانید در این روزها انجام دهید، اطلاع از رشته‌های دانشگاهی و مراکز آموزش عالی است. سعی کنید که دربارۀ همۀ رشته‌ها (هر چند در ابتدای امر حس می‌کنید که به آنها علاقه‌ای ندارید) اطلاعات کسب کنید و با دانشگاه‌های مختلف و امکانات آنها آشنا شوید؛ زیرا زمانی که نتایج اولیه آزمون سراسری اعلام می‌شود، فرصت شما برای انتخاب رشته کم است و زمان زیادی برای کسب اطلاعات کافی در این زمینه ندارید. برای کسب اطلاع در این مورد، می‌توانید به موتورهای جست و جوگر، سایت‌های دانشگاه‌ها، فارغ‌التحصیلان سال‌های اخیر یا دانشجویان سال‌های سوم و چهارم رشته‌های مختلف و کتاب‌هایی که در زمینه آشنایی با رشته‌های دانشگاهی نگاشته شده‌اند، مراجعه نمایید. 
  • sanjesh kalaleh

آخرین روزهای باقی مانده تا کنکور

sanjesh kalaleh | دوشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۲۶ ب.ظ
تا برگزاری آزمون سراسری سال 1397، چند روز بیشتر باقی نمانده است. به همین خاطر، مناسب دیدیم که در ستون «یادداشت هفته» واپسین شماره پیش از برگزاری آزمون سراسری، از چگونگی استفاده بهینه از روزهای آخر مانده به آزمون سراسری و جلسه آزمون با شما سخن بگوییم.
الف آخرین روزهای باقی مانده تا کنکور
1- چند روز قبل از آزمون را به استراحت بپردازید و در این هنگام، دیگر مطالعه مطالب جدید را کنار بگذارید؛ زیرا در این روزهای آخر، این مطالعه فقط استرس شما را بیشتر می‌کند و هیچ ثمری برایتان نخواهد داشت.
2- در این روزها به شناسایی دقیق و کامل حوزه امتحانی خود بپردازید. برای انجام این کار، بهتر است که به شناسایی حوزه امتحانی‌تان از روی نقشه شهر یا منطقه محل سکونتتان اکتفا نکنید؛ بویژه در شهرهای بزرگ یا بسیار بزرگ مانند تهران، شخصاً به شناسایی مسیر رفت و آمد و همین‌طور خطوط تاکسیرانی، اتوبوسرانی، مترو و ... بپردازید تا در روز برگزاری آزمون، هنگام خروج از خانه، با خاطری آسوده به سمت محل برگزاری کنکور حرکت کنید.
3- سعی کنید که در این چند روز باقی مانده تا کنکور، اوقات خود را در کنار خانواده سپری کرده و در این کانون گرم، آرامش لازم را برای حضور در جلسه آزمون سراسری برای خود فراهم نمایید.
4- از پناه بردن به افکار وسواس‌گونه راجع به همه چیز، بویژه موفق شدن یا نشدن در آزمون سراسری، پرهیز کنید. به خاطر داشته باشید که برای موفقیت در آزمون سراسری پیشِ رو، به فکری باز و ذهنی پویا و پر نشاط نیاز دارید؛ پس آن را پریشان نکنید.
5- شب برگزاری کنکور، حتماً غذای کافی اما سبک بخورید و از خوردن غذاهایی که تا به حال نخورده‌اید یا آن دسته از غذاهایی که دارای چربی زیاد و میزان نشاسته بالایی هستند، خودداری کنید؛ همچنین از مصرف مواد کافیین‌دارکه موجب بالا رفتن اضطراب می‌شود، خودداری نمایید.
6- شب برگزاری کنکور، زودتر از شب‌های پیش از آن و به اندازه کافی بخوابید تا سر جلسه آزمون، خواب‌آلود نباشید.
ب روز آزمون سراسری
1- صبح روز آزمون، حداقل یکی دو ساعت زودتر از روزهای قبل از خواب برخیزید.
2- برای بیدار شدن بی‌دغدغه از خواب، می‌توانید به یکی از اعضای خانواده بسپارید که شما را بیدار کند تا آنکه نگران شنیدن زنگ ساعت باشید.
3- اگر به استحمام روزانه عادت دارید، حتماً قبل از خوردن صبحانه و خروج از خانه، برای شروع یک صبح با نشاط، این کار را انجام دهید.
4- صبحانه‌تان را که لازم است شامل مواد مغذی و قندی مثل، مربا، کره و عسل باشد، به طور کامل میل کنید تا از جهت خون‌رسانی به قوای فکری شما در جلسه آزمون، خللی ایجاد نشود.
5- وسایلی که در روز برگزاری آزمون لازم است به همراه خود داشته باشید شامل: شناسنامه یا کارت ملی عکس‌دار، کارت ورود به جلسه، مداد مشکی نرم و پر رنگ به تعداد کافی، پاک‌کن و تراش را از قبل آماده کنید. ضمناً از بردن وسایلی چون تلفن همراه یا ماشین حساب و ... به همراه خود در جلسه آزمون، خودداری نمایید؛ چون به همراه داشتن وسایل پیشگفته در سر جلسه آزمون سراسری، حتی اگر از آنها استفاده نشود، تخلف و تقلب محسوب می‌شود.
6- یک بطری متوسط آب یا آب میوه شیرین، همراه چند شکلات، با خود به جلسه آزمون ببرید تا هنگام تشنگی یا افت فشار خون، از آنها استفاده نمایید.
7- با کفش و لباس مناسب، راحت و خنک در جلسه آزمون حضور یابید.
8- یک ساعت پیش از آغاز آزمون، در حوزه امتحانی خود حضور پیدا کنید و احتمال بروز یا ایجاد مشکلاتی در مسیر حوزه امتحانی چون ترافیک و ... را  نیز در نظر بگیرید.
9- آزمون خود را با یاد خدا آغاز کنید و برای آرامش بیشتر، تنها به او پناه ببرید.
10- پرسش‌ها را به دقت بخوانید و سپس به انتخاب «درست‌ترین» گزینه هر پرسش بپردازید.
11- مواظب باشید که اگر پاسخ سؤالی را نمی‌دانید، به طور حدسی و تصادفی به انتخاب یکی از چهار گزینه نپردازید؛ زیرا در صورت انتخاب پاسخ غلط، نمره منفی برایتان منظور خواهد شد. همچنین اگر به سؤالی پاسخ ندادید، کنار شماره سؤال در دفترچه سؤالات علامت بگذارید تا دچار اشتباه نشوید.
12- وقت لازم برای پاسخ به هر سؤالی را در نظر داشته باشید و سعی کنید که با پاسخ به پرسش‌های آسان‌تر در آغاز، زمانی را برای پاسخ دادن به پرسش‌های دشوار پس‌انداز کنید و در آخر نیز به حل سؤالات دشوارتر بپردازید.

موفق باشید 

  • sanjesh kalaleh

اگر می‌خواهید آزمون موفقی داشته باشید

sanjesh kalaleh | يكشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۶ ق.ظ

اگر می‌خواهید آزمون موفقی داشته باشید

باور کنید که خیلی مهم است؛ آن‌قدر که حتی اگر بیشتر آنها را بارها شنیده باشید، خواندن و عمل کردن به آنها یک  ضرورت است؛ زیرا به تجربه دیده‌ایم که بعضی از داوطلبان به این موارد بی ­اعتنایی کرده‌اند و بهره‌ای جز پشیمانی نصیبشان نشده­ است.
هفتۀ آخر پیش از کنکور
* در این  چند روز باقی مانده تا آزمون سراسری، از فست فودها و در کل، مصرف غذای بیرون دوری کنید. بی‌شک غذای منزل سالم­تر است و اگر غذای منزل را استفاده کنید، احتمالش کمتر است که دچار مسمومیت یا ناراحتی­های گوارشی شوید.
* صبح­ ها زود از خواب بیدار شوید و شب‌ها زودتر از قبل بخوابید. خوب است از ده شب به بعد مطالعه نکنید تا ساعت فیزیولوژیک بدن شما برای حضور در جلسۀ آزمون آماده شود.
* خوردن صبحانه را فراموش نکنید.خوب است که در این چند روز، صبح زود صبحانه میل کنید و از همان مواد غذایی که در روز آزمون استفاده خواهید کرد، بخورید تا بدنتان برای پذیرش آن مواد غذایی آماده باشد؛ نه اینکه به دلیل جدید بودن مواد غذایی یا متفاوت بودن ساعت صبحانه، دچار ناراحتی گوارشی گردید.
* قهوه، چای، کولاها و شکلات، کافیین دارند و مصرف زیاد کافیین، استرس زاست. کافیین که یک مادۀ محرک است، ترشح اسید معده و هورمون­های تیروییدی را بیشتر می­کند. این مساله، ضمن ایجاد اضطراب، فعالیت کلیّه‌ها را بیشتر می‌کند و عامل دفع ادرار بیشتر می­شود که خود این امر در سر جلسۀ آزمون، می­تواند برای داوطلب آزار دهنده باشد.  
برخی از داوطلبان، کافیین را به عنوان عاملی محرک برای افزایش انرژی مصرف می­کنند. این یک احساس کاذب از انرژی است و در واقع غدد فوق کلیوی را خسته می‌کند؛ چون هورمون‌های آدرنالین که هورمون‌های استرس نامیده می‌شوند، از غدد فوق کلیوی ترشح می‌شود. همچنین کافیین می‌تواند باعث سردرد شود.
 
 
 
* تا یک روز مانده به برگزاری آزمون سراسری، می‌توانید به مرور نکته ­ها و یادداشت­ های خود بپردازید؛ نکته‌هایی که یا بسیار مهم هستند یا به تجربه متوجه شده‌اید که فرّارند و نیاز است که تا آخرین مهلت باقی‌مانده، به مرور آنها بپردازید. خواندن مطالب جدید در این چند روز باقی مانده، صحیح نیست؛ زیرا در ذهن شما تثبیت نخواهند شد و فقط  بر اضطراب و نگرانی شما خواهند افزود.
* از تلفن کردن به دوستان و پرسش از اینکه چقدر مطالعه کرده‌اند، بپرهیزید؛ چون اگر عقب‌تر از آنها باشید، تنها باعث تضعیف روحیه‌تان خواهد شد و در این فرصت کوتاه، کاری از دست شما بر نمی‌آید. به خودتان و تلاشتان اعتماد کنید و از افکار منفی و گفت و گو با افرادی که منفی باف هستند نیز پرهیز کنید.
 
روز قبل از  کنکور
* روز قبل از برگزاری آزمون، حتماً حوزۀ امتحانی خود را شناسایی کنید تا در روز برگزاری آزمون، با آرامش کامل در جلسه آزمون حاضر شوید؛ بخصوص در کلان شهرها، از جمله مشهد، تهران، شیراز، تبریز، رشت و اصفهان، این مساله اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.              
سال گذشته یکی از داوطلبان می‌گفت: «برای آزمون  آمادگی خوبی داشتم و امیدوار بودم که رتبه خوبی کسب کنم، اما سرجلسه آزمون دیر رسیدم و اضطراب ناشی از آن، باعث شد که سؤال‌های درس اول، یعنی ادبیات را از دست بدهم.» وقتی علت دیر رسیدن وی را پرسیدم، می­گفت: «بخشی از بزرگراه منتهی به دانشگاهی را که محل برگزاری آزمون من بود ، در آن هفته بسته بودند و باید از راه­های جایگزین استفاده می­کردم؛ اما چون از این مساله باخبر نبودم، مسیر قبلی را رفتم و پیدا کردن راه جدید، مدتی از زمان مرا گرفت و در نتیجه دیرتر رسیدم.»
 
* وسایل مورد نیاز برای جلسه آزمون سراسری را آماده کنید. خوب است که پاک‌کن مناسبی را که تهیه کرده‌اید، سوراخ کرده و با یک بند (که نه خیلی کوتاه باشد و نه خیلی بلند) به گردنتان بیاویزید. انجام این کار باعث می‌شود که در سر جلسه آزمون، به دنبال پاک‌کن خود نگردید و در صورت نیاز راحت از آن استفاده کنید .
* در این روز، انجام ورزش­های سبکی مثل پیاده روی در پارک، خوب است؛ زیرا یک مقدار بدن خسته می ­شود و این خستگی باعث ترشح هورمون اِندروفین می‌شود که آرام بخش است. ضمناً این خستگی فیزیکی اثر مستقیمی روی خوابتان نیز دارد. خوب است شامتان هم یک غذای پروتیینی بدون چربی به همراه یک مقدار سالاد یا سبزیجات تازه باشد. هنگام خواب هم می‌توانید یک لیوان دم کرده گیاهی مثل گل گاوزبان یا بابونه یا یک لیوان شیر ولرم بنوشید که برای آرامش و خواب خوب، مؤثر است.
* شب قبل از آزمون سراسری سعی کنید زود بخوابید (چند شب مانده به کنکور را زودتر از روال گذشته بخوابید تا با مشکل مواجه نشوید)؛ اما اگر زود خوابتان نبرد، نگران نشوید و فکر نکنید که حتماً آزمونتان را خراب خواهید کرد. گاه می‌شنویم که دارندگان رتبه‌های برتر آزمون سراسری نیز شب قبل از آزمون، خواب خوبی نداشته و سرانجام رتبه تک رقمی نیز کسب کرده ­اند. در نهایت نیز توجه داشته باشید که برای دسترسی به یک خواب راحت، لازم نیست که حتماً کار خاصی انجام دهید؛ فقط از خوردن قرص‌های خواب آور خودداری کنید و صرفاً به خود بقبولانید که این شب هم مثل شب‌های دیگر است. ضمناً سعی کنید که قبل از خواب، یک دوش ولرم بگیرید و بعد راحت بخوابید.
روز برگزاری آزمون
* حتما صبحانه میل کنید. گرسنگی باعث عدم ‌تمرکز در جلسه آزمون می‌شود. ضمناً مصرف صبحانه باعث می‌شود که گلوکز خون شما در حد ثابتی بماند و به عملکرد مغزتان لطمه‌ای وارد نشود. اگر مدت زمان غذا نخوردن و ناشتا ماندن طولانی شود، نگهداری سطح گلوکز خون در سطحی که مغز قادر به انجام فعالیت طبیعی خود باشد، دشوار می‌شود و یادگیری و تمرکز حواس نیز مختل می‌گردد. به همین دلیل، خوردن یک صبحانه سالم، علاوه بر ثابت نگه داشتن غلظت قند خون در حد طبیعی، باعث افزایش تمرکز و توانایی در یادگیری نیز می‌شود و به تبع آن نیز نیازهای تغذیه‌ای فرد در طول روز برآورده می‌گردد.
* یک بالاپوش یا لباس گرم به همراه خود ببرید؛ چون امکان دارد که صندلی شما نزدیک هواکش کولر یا فن باشد و سردتان گردد. توجه داشته باشید که جابجایی صندلی یا محل نشستن شما امکان‌پذیر نیست.
* دو یا سه مداد مناسب، یک تراش و دو پاک‌کن، دو سنجاق یا سوزن، دستمال کاغذی، یک بطری آب (می‌توانید مقداری  آن را شیرین کنید، اما نه در حدی که شما را تشنه‌تر سازد)، میوه‌های خشک مثل انجیر خشک، خرما و کشمش را می‌توانید با خود به جلسۀ آزمون ببرید.
* از بردن شکلات  به جلسۀ آزمون خودداری کنید؛ چون کاکایو محرک است و می ­تواند تمرکز شما را کاهش دهد. همچنین امکان دارد که  برگۀ پاسخنامه‌تان آلوده شود. در کل، از بردن تنقلات و آب میوه اضافی در سر جلسه آزمون خودداری کنید و دور و بر خود را شلوغ نکنید.
* بردن ماشین حساب، تلفن همراه، پیجر و بی‌سیم به جلسه آزمون غیرقانونی است و تخلف محسوب می‌شود. گاه از برخی افراد می‌شنویم که می‌گویند بردن ماشین حسابی که چهار عمل اصلی را انجام دهد، اشکالی ندارد، اما به گفتۀ مسؤولان سازمان سنجش، بردن هرگونه ماشین حسابی به جلسۀ آزمون، غیر قانونی است.
* از بردن وسایل غیر ضرور خودداری کنید؛ زیرا حوزه‌های برگزاری آزمون، موظف به نگهداری وسایل اضافی شما نیستند و مسؤولیتی را در این زمینه بر عهده نمی ­گیرند. 
* به یکی از نزدیکانتان بسپارید که هنگام حرکت به سمت محل برگزاری آزمون، شما را از به همراه داشتن کارت ملی،  کارت ورود به جلسه، ساعت، مداد و پاک‌کن مطمین نماید.
* زودتر رسیدن، بهتر از دیر رسیدن است. به همین خاطر، کمی زودتر راهی جلسه آزمون شوید تا حوادث و اتفاقات احتمالی، باعث نگرانی شما نشود و بموقع به جلسه آزمون برسید. حواستان باشد که درِ حوزه‌های  آزمون‌هایی که صبح برگزار می‌شود، راس ساعت 7 و آزمون‌هایی که بعد از ظهر برگزار می‌شود، راس ساعت 30/2 دقیقه بعد از ظهر بسته خواهد شد.
سرجلسه آزمون
* پس از ورود به حوزۀ امتحانی، به تابلوهای نصب شده دقت کنید تا براحتی صندلی خود را پیدا کنید. در صورتی که صندلی‌تان مشکلی داشت، از مراقبان حاضر در جلسه کمک بخواهید.
* پس از دریافت برگۀ پاسخنامه، شمارۀ پاسخنامه را با شمارۀ صندلی و شمارۀ کارت خود مطابقت دهید. این کار را هنگام دریافت دفترچۀ عمومی و اختصاصی نیز حتماً انجام دهید.
* با نام خدا آزمون خود را شروع کنید و از او بخواهید که که آن چه به مصلحتتان است، برایتان رقم بزند.
* برای باز کردن «پکیج» دفترچه‌تان شتابزده عمل نکنید؛ زیرا اضطراب و نگرانی ناشی از این شتابزدگی، بسیار بدتر  از چند ثانیه‌ای است که شما از دست می دهید.
* یکی از حالاتی که برای تعدادی از داوطلبان در ابتدای برگزاری آزمون رخ می‌دهد «احساس فراموشی» است. توجه کنید  که این احساس، کاذب است و وقوع آن طبیعی است. بسیاری از دارندگان رتبه­ های تک رقمی آزمون سراسری نیز از این حس سخن گفته‌اند، ولی با اعتماد به نفس و رفتن به سراغ سؤال‌هایی که بر آنها تسلط بیشتری داشته‌اند، بر این حس غلبه کرده‌اند؛ حسی که  معمولاً در همان دقایق اول شروع آزمون، با گرم شدن ذهن از بین می‌رود.
* بعد از شروع آزمون، در فواصل مختلف از بلندگوی حوزۀ امتحانی، جملاتی خطاب به مراقبان و رابطان حاضر در جلسه آزمون گفته می‌شود؛ مانند: رابطان! اجرای بند 3 و....، ذهن خود را به این جملات معطوف نکنید؛ زیرا این جملات خطاب به شما گفته نمی‌شود.  
 
* ساعت به همراه خود داشته باشید و سعی کنید که وقت خود را تنظیم کرده و آن را تلف نکنید و در زمان تعیین شده برای هر درس به سؤالات پاسخ دهید؛ البته در تنظیم وقت، نه آن‌قدر وسواس به خرج دهید که هر لحظه به ساعت نگاه کنید و نه آن‌قدر بی­خیال شوید که آخر هر درس به ساعت نگاه کنید. به هر حال در جلسۀ آزمون، هیچ کس مسؤول اعلام وقت به شما نیست و خودتان باید مراقب وقتتان و مدیریت آن باشید.
* با سؤال ­ها لج نکنید(به هیچ وجه روی یک سؤال، بیش از حد، مکث نکنید). حتی اگر بتوانید به سؤالی بعد از چند دقیقه پاسخ دهید، باز هم به تلف کردن وقتش نمی‌ارزد؛ زیرا در همان مجموعه سؤالات، سؤال‌های آسان­تری هست که حتماً می‌توانید به آنها جواب دهید. حال اگر با انجام این کار (یعنی اتلاف وقت زیاد برای حل یک سؤال سخت) در انتهای آزمون، وقت کم بیاورید و مثلاً نتوانید 10 سؤال آخر را بخوانید، مطمین باشید بین آنها حداقل 3 یا 4 سؤال بوده که براحتی با یک نگاه، قابل پاسخ دادن بوده‌اند و شما آنها را در ازای حل یک سؤال سخت از دست داده‌اید (توجه داشته باشید که ارزش سؤال‌های یک درس، یکسان است و پاسخ دادن به 5 سؤال سخت یا 5 سؤال آسان در یک درس، تفاوتی ندارد).
این مساله دربارۀ توجه به یک درس و بی­ توجهی به سایر دروس هم صادق است. یک سال بهترین دانش‌آموز کلاسم، که همیشه در کلاس و آزمون­ های آزمایشی بهترین نتیجه را می‌آورد، رتبه­ای دور از انتظار را کسب کرد. وقتی دلیلش را پرسیدم، متوجه شدم که بیشتر وقت آزمون اختصاصی خود را صرف پاسخگویی به س ؤال­های زیست‌شناسی و شیمی کرده بود، فیزیک را شتابزده پاسخ داده بود و فقط توانسته بود به دو سؤال ریاضی پاسخ بدهد؛ در نتیجه، درصد ریاضی او که همیشه روی 80 درصد بود به 6 درصد کاهش یافته بود. بی‌شک، اگر این دانش‌آموز، به هر درس، وقت منطقی خودش را اختصاص می‌داد و در نهایت اگر وقت اضافی می‌آورد، سراغ درسی می‌رفت که پاسخگویی به سؤال‌های آن، زمان بیشتری را می‌طلبد، حتماً رتبۀ بهتری کسب می­کرد.  
* کنکور، یک مسابقه است، نه یک امتحان. در امتحان شما اگر زیر 10 بگیرید قبول نشده­‌اید، اما در مسابقه، نمرۀ خاصی ملاک نیست؛ مهم این است که از بقیه جلوتر باشید. به همین خاطر، اگر سؤال‌ها سخت باشد، نگران نشوید؛ چون برای سایر داوطلبان نیز سخت است، و اگر هم آسان باشد، برای سایر داوطلبان نیز آسان است؛ برای مثال، یک سال در گروه آزمایشی هنر، دارندة رتبه اول، تنها به درصد کمی از سؤال‌های خواص مواد، پاسخ صحیح داده بود؛ از سوی دیگر، گاه سؤال‌های یک درس آن‌قدر ساده است که تعداد قابل توجهی از داوطلبان به 100 درصد سؤال‌ها پاسخ صحیح می‌دهند؛ در این صورت، حتی اگر به یک سؤال هم پاسخ ندهید در رتبه شما تاثیر قابل توجهی خواهد داشت.
* به نکته‌های کلیدی سؤال، مثل قیدهایی مانند: بجز، همه، احتمالاً و ... که در سؤال به کار می‌رود، توجه کنید. همچنین به منفی یا مثبت بودن هر یک از سؤال‌ها دقت کنید و بدانید که از قدیم گفته‌اند: « فهم سؤال، نیمی از پاسخ است.»
* سر جلسۀ آزمون، به هیچ چیز، جز سؤالی که در پیشِ رو دارید، فکر نکنید .فکر کردن به اینکه خانواده، اولیای مدرسه یا دوستانم، چه انتظاری از من دارند یا اگر خراب کنم چه خواهد شد، نقشی جز پایین آوردن بازدهی و تمرکز شما ندارد. به خود بگویید که الان وظیفه‌ای جز پاسخگویی به سؤال‌ها ندارید و فقط به حال فکر کنید و گذشته و آینده را فراموش نمایید.
دو سال پیش، یکی از دانش‌آموزانم می‌گفت که سرجلسۀ آزمون، پاسخ همۀ سؤال­ها، بویژه سؤال‌های درس فیزیک، را فراموش کرده بودم، اما وقتی به خانه برگشتم و سؤال‌ها روی سایت سازمان سنجش قرار گرفت، به 80 درصد سؤال­ها پاسخ صحیح دادم. اول از این تفاوت در آمادگی و پاسخگویی متعجب شدم، اما بعد به خاطر آوردم که من سر جلسۀ آزمون، آن‌قدر نگران نتیجۀ آزمون و حرف دوست و آشنا بودم که به همه چیز فکر می‌کردم جز سؤالی که در پیشِ رویم بود!
* شانسی پاسخ ندهید و ارزش سؤالاتی را که درست جواب داده‌اید، از بین نبرید.
 * علامت زدن اشتباه سؤال­ ها در برگۀ پاسخنامه، یکی از اشتباهات رایج داوطلبان است. بهتر است هر از گاهی شمارۀ سؤال پاسخنامه را با شمارۀ سؤال دفترچۀ آزمون کنترل کنید. همچنین به هیچ وجه، پر کردن پاسخنامه را به دقایق آخر آزمون موکول نکنید. بهتر است که گزینۀصحیح هر سؤال را بلافاصله در پاسخنامه پر کنید یا لااقل بعد از پاسخگویی به هر10 سؤال، پاسخنامه را پر نمایید.
* شروع فرآیند آزمون سراسری با دروس عمومی است. اگر یک یا برخی از درس­های عمومی سخت بود، نگران و ناامید نشوید. اگر آمادگی لازم را دارید و با این وجود، درس یا دروسی برای شما دشوار است، به احتمال بسیار زیاد برای سایر داوطلبان نیز آن درس، سخت خواهد بود؛ پس  نباید روحیۀ خود را ببازید، چون نتیجۀ آزمون بر اساس یک درس تعیین نمی‌شود و شما می­توانید با پاسخگویی بهتر به سؤال­های سایر دروس، رتبه و نتیجۀ خوبی کسب کنید.  
* مدام دفترچه را ورق زدن و از این درس به آن درس پریدن، خود به خود باعث نگرانی و سردرگمی می‌شود؛ البته امکان دارد که شما در درس خاصی، استعداد و توانایی ویژه‌ای داشته باشید یا علاقۀ خیلی زیادی به یک درس بخصوص داشته باشید و بتوانید با سرعت زیادی به سؤال‌های آن درس پاسخ دهید؛ در این صورت، پاسخ دادن به سؤال‌های آن درس، می‌تواند به شما روحیه بدهد. همچنین اگر در پاسخ به سؤال‌ها، ترتیب درس‌­ها را رعایت نکردید یا اگر سؤالی را بدون پاسخ گذاشتید، در پاسخنامه هم شماره سؤال‌ها را کنترل کنید؛ زیرا، همان طور که پیش از این گفته شد، علامت زدن اشتباه سؤال­‌ها در برگۀ پاسخنامه، یکی از اشتباهات رایج کنکور است که باعث می­‌شود با همین اشکال کوچک تا انتهای پاسخنامه، جواب‌ها را اشتباه علامت بزنید؛ پس بهتر است که هر از گاهی، شمارۀ سؤال پاسخنامه را با شماره سؤال دفترچه آزمون تطبیق دهید.
* برای اینکه اکسیژن مناسب به مغزتان برسد، روی صندلی صاف بنشینید. اگر داوطلبی کمرش را خم کند با به اصطلاح قوز کند، تبادل هوا بین ریه‌ها و فضای بیرون دچار مشکل می‌شود و بتدریج سطح اکسیژن خون پایین می‌آید و کارایی مغز افت می‌کند.
* در دقایق پایانی آزمون، ذهن و حافظۀ شما خسته ­تر از قبل است؛ بنابراین، به پاسخ ­هایی که داده­اید، شک نکرده و آنها را دست کاری نکنید. به یاد داشته باشید که معمولاً پاسخ دوم شما اشتباه از آب در می­آید. 
* هر چند وقت یک بار، کمی آب بنوشید. سلول­های مغزی، برای اینکه بتوانند خوب عمل کنند، به دو مادۀ اصلی قند و اکسیژن نیاز دارند. آبی که کمی شیرین شده باشد نیاز شما را در این زمینه برآورده می‌کند، اما از نوشیدن آب زیاد نیز خودداری کنید؛ چون زمان برگزاری آزمون طولانی است و امکان دارد که نیاز به سرویس بهداشتی پیدا کنید و رفت و برگشت به سرویس بهداشتی، بخشی از زمان پاسخگویی شما به سؤال‌ها را خواهد گرفت.

* اگر احساس خستگی کردید، یک دقیقه عضلات بدن خود را بکشید. برای انجام این کار، کف پایتان را در امتداد ساق پا بکشید. همچنین دو دست خود را به طرفین باز کنید و عضلات سینۀتان را در امتداد دو دست بکشید (حالتی مانند خمیازه کشیدن). انجام این عمل به مقدار قابل توجهی خستگی شما را رفع می‌کند.

  • sanjesh kalaleh